ما دائما میان جبری خودساخته دست و پا می‌زنیمبرای

ما دائما میان جبری خودساخته دست و پا می‌زنیمبرای
ما دائما میان جبری خودساخته دست و پا می‌زنیم!

برای روزهای رفته افسوس می‌خوریم، برای اتفاقات نیفتاده سوگواری می‌کنیم و نسبت به روزهای نیامده بدبینیم. بدبینیم به جهان، به آینده، به آدم‌ها... بدبینیم به دگرگونی، به تغییر دادن، به تغییر کردن.
برای خودمان دایره‌ی امنی ساخته و آمال و رؤیاهامان را در محدوده‌ی همان دایره پرداخته‌ایم. می‌ترسیم از تغییر، از تکاپو، از بهبود.
می‌ترسیم بیرون از این دایره در خطر باشیم و غافلیم که دایره، خطر است و ما زیر سایه‌های شوم خطر، مأوا گزیده‌ایم!
نالانیم از تقدیر و عاجزیم از تفسیر؛ که تقدیر چیزی به جز ترجیح و انتخاب نیست!
ما درگیر جبری خودساخته‌‌ایم و روی‌گردانیم از تعالی و بهبود...
و خوب نخواهیم شد، مگر زمانی که با خویشتن و تعصب و ترس‌هامان کنار آمده و از این دایره‌ی سکون و تکرار، بیرون شویم، که آدمی در حرکت و تغییر است که رشد می‌کند، که شکوفا می‌‌گردد، که بزرگ می‌شود.
ما خوب نخواهیم شد، مگر زمانی که از این جبر خودخواسته و این دایره‌ی خودساخته، بیرون شویم...

#نرگس_صرافیان_طوفان