#بسطام شهری که مردمانش عاشق نمیشوند ! در ادام...
#بسطام
شهری که مردمانش عاشق نمیشوند !
در ادامه سفرنامه خوانیهایی که مدتی است شروع کرده ام ، به سفرنامه ابودلف نوشته شاعری عرب در قرن چهارم هجری برخوردم که از چند شهر ایران در حدود هزار سال پیش دیدن کرده بود تا به شهر بسطام رسیده و نکته خیلی عجیب اشاره میکند.
بسطام را قریه بزرگی توصیف میکند و این شهر را دارای دو خاصیت عجیب میداند:
اول اینکه در این شهر هیچکس تراخم ( نوعی بیماری پوستی چشم) نمیگیرد و دیگر اینکه هیچ یک از مردم آنجا هرگز عاشق نمیشوند و هرگاه کسی که عشق در دلش راه یافته باشد از آب آن بیاشامد عشق از دلش بیرون میرود ...
این موضوع ساعت ها فکرم را درگیر کرد. اینکه این حرف بیشتر به افسانه میماند تا حقیقت شکی نیست ، ولی تجسم کنید مردمان یک دیار نتوانند عاشق شوند بسیار دردناک است.
چه سختی ای میکشند مردم شهری که باید دچار روزمرگی بشوند بدون اینکه برق نگاهی قلب آنان را بلرزاند!
شهری که مردمانش عاشق نمیشوند !
در ادامه سفرنامه خوانیهایی که مدتی است شروع کرده ام ، به سفرنامه ابودلف نوشته شاعری عرب در قرن چهارم هجری برخوردم که از چند شهر ایران در حدود هزار سال پیش دیدن کرده بود تا به شهر بسطام رسیده و نکته خیلی عجیب اشاره میکند.
بسطام را قریه بزرگی توصیف میکند و این شهر را دارای دو خاصیت عجیب میداند:
اول اینکه در این شهر هیچکس تراخم ( نوعی بیماری پوستی چشم) نمیگیرد و دیگر اینکه هیچ یک از مردم آنجا هرگز عاشق نمیشوند و هرگاه کسی که عشق در دلش راه یافته باشد از آب آن بیاشامد عشق از دلش بیرون میرود ...
این موضوع ساعت ها فکرم را درگیر کرد. اینکه این حرف بیشتر به افسانه میماند تا حقیقت شکی نیست ، ولی تجسم کنید مردمان یک دیار نتوانند عاشق شوند بسیار دردناک است.
چه سختی ای میکشند مردم شهری که باید دچار روزمرگی بشوند بدون اینکه برق نگاهی قلب آنان را بلرزاند!
