هیچ کس هست که با قطره ی باران امشب همسرایی کند...

هیچ کس هست که با قطره ی باران امشب همسرایی کند و روشنی گل ها را بستاید تا صبح که براید خورشید ؟ هیچ کس هست در اینجا که بگوید من روح هستی را در روشنی سوسن ها و مزامیر گل داوودی بهتر از مسجد یا صومعه می بینم ؟ هیچ کس هست که اندیشه ی گل ها را از سرخ و کبود بنگرد صبح در آیینه ی رود ؟ یا یکی هست درین خانه که همسایه شودبا سرودی که شفق می خواند بر لب ساحل بدرود و درود؟ #شفیعی_کدکنی