از فردا ورزش می کنم یعنی به این زودی ها ورزش ر...
از فردا ورزش می کنم یعنی به این زودی ها ورزش را شروع نخواهم کرد چون اگر واقعاً قرار باشد به عهدی که با خود بسته اید وفادار باشید همان لحظه شروع خواهید کرد .
اگر دوستی داشتید که همیشه بدقولی میکرد چه کار می کردید چه میشد اگر هر بار شما برنامه میریختید و او حضور پیدا نمی کرد و برنامهریزی تان را به هم می ریخت؟آیا شما برای چنین آدمی احترام قائل هستید ؟
هرگز.همین بی اعتمادی و هراس در مورد خودتان نیز صدق می کند ،ضمیر ناخودآگاه تان می داند که بعد از آن همه زیر قول زدن ها و متوقف کردن برنامه ها و دست برداشتن از اهدافتان شما دیگر قابل اعتماد نیستید،اگر مدام به خودتان قول بدهید و به آن عمل نکنید مثل این است که اصلاً هیچ قولی نداده اید در واقع فقط حرف زده اید.
وقتی هدفی را برای خودتان مشخص می کنید بعنوان مثال :می خواهم یک رمان بنویسم یا می خواهم روزی ۱۰ کیلومتر بدوم، ضمیر ناخودآگاه شما بر اساس تجربیات گذشته احتمال وقوع و به سرانجام رسیدن تصمیمات شما را بررسی میکند بنابراین وقتی روز چهارم فرا می رسد احساس خستگی میکنید و علاقهای به دویدن ندارید به بالاترین سطح تمرین ذهنی تان می رسید،در نهایت توان شما همان استانداردی است که برای خودتان تعیین کرده اید مگر آن که نظرتان را عوض کنید و الگوی خود را تغییر دهید.
میدانم شکستن قول هایی مثل ورزش کردن، سر قرار رفتن، اختصاص دادن بعد از ظهر برای مرتب کردن کمد لباس چندان مهم به نظر نمیرسد، اما مهم هستند واقعاً مهم هستند و عمل کردن به آنها زندگی مان را شکل میدهند اگر امروز تصمیم بگیرید که دیگر قولی را نشکنید خودتان را مجبور می کنید که با برنامه عمل کنید، تا خودتان اراده نکنید نمیتوانید سرقول و عهد و هدفی که دارید بمانید اگر باور داشته باشید که قول ها و کلماتی که استفاده می کنید دارای قدرت هستند و تعهداتی که میدهید وزن سنگینی را با خود حمل می کند آنقدر راحت به خودتان قول نمیدهید و عهد نمیبندید، از سرعت و تعداد قول هایتان بکاهید و عاقلانه فکر کنید.
از کتاب #خودت_باش_دختر
#ریچل_هالیس
اگر دوستی داشتید که همیشه بدقولی میکرد چه کار می کردید چه میشد اگر هر بار شما برنامه میریختید و او حضور پیدا نمی کرد و برنامهریزی تان را به هم می ریخت؟آیا شما برای چنین آدمی احترام قائل هستید ؟
هرگز.همین بی اعتمادی و هراس در مورد خودتان نیز صدق می کند ،ضمیر ناخودآگاه تان می داند که بعد از آن همه زیر قول زدن ها و متوقف کردن برنامه ها و دست برداشتن از اهدافتان شما دیگر قابل اعتماد نیستید،اگر مدام به خودتان قول بدهید و به آن عمل نکنید مثل این است که اصلاً هیچ قولی نداده اید در واقع فقط حرف زده اید.
وقتی هدفی را برای خودتان مشخص می کنید بعنوان مثال :می خواهم یک رمان بنویسم یا می خواهم روزی ۱۰ کیلومتر بدوم، ضمیر ناخودآگاه شما بر اساس تجربیات گذشته احتمال وقوع و به سرانجام رسیدن تصمیمات شما را بررسی میکند بنابراین وقتی روز چهارم فرا می رسد احساس خستگی میکنید و علاقهای به دویدن ندارید به بالاترین سطح تمرین ذهنی تان می رسید،در نهایت توان شما همان استانداردی است که برای خودتان تعیین کرده اید مگر آن که نظرتان را عوض کنید و الگوی خود را تغییر دهید.
میدانم شکستن قول هایی مثل ورزش کردن، سر قرار رفتن، اختصاص دادن بعد از ظهر برای مرتب کردن کمد لباس چندان مهم به نظر نمیرسد، اما مهم هستند واقعاً مهم هستند و عمل کردن به آنها زندگی مان را شکل میدهند اگر امروز تصمیم بگیرید که دیگر قولی را نشکنید خودتان را مجبور می کنید که با برنامه عمل کنید، تا خودتان اراده نکنید نمیتوانید سرقول و عهد و هدفی که دارید بمانید اگر باور داشته باشید که قول ها و کلماتی که استفاده می کنید دارای قدرت هستند و تعهداتی که میدهید وزن سنگینی را با خود حمل می کند آنقدر راحت به خودتان قول نمیدهید و عهد نمیبندید، از سرعت و تعداد قول هایتان بکاهید و عاقلانه فکر کنید.
از کتاب #خودت_باش_دختر
#ریچل_هالیس