"شکوه عشق" چقدر شکوهمند است که آدمی معشوق باش...

شکوه عشق چقدر شکوهمند است که آدمی معشوق باشد، و ب
"شکوه عشق"

چقدر شکوهمند است که آدمی معشوق باشد، و بر کرسی ناز بنشیند
و چقدر با شکوه تر است که آدمی عاشق باشد، و در محراب نیاز زانو بزند
عشق آدمی را قهرمان می کند
و عاشق از هیچ چیزی مرکب نیست مگر آنچه پاک و پالوده است
و بر هیچ چیزی قرار ندارد مگر آنکه بلند و عظیم است
یک اندیشه بی ارزش هرگز نمی تواند در قلب او بشکفد
چنانکه گزنه ای زهرآگین نمی تواند در صخره عظیمی از بلور یخ نفوذ کند
روح در این هنگام بر اوج تعالی نشسته و در آرامش مطلق است
شهوات وعواطف فرودست به وی دسترسی ندارند
او بر فراز ابرها و سایه های تاریک جهان قرار دارد
و از خطاها و دروغها و بیزاریها و غرورها
و بیچارگیهای این جهان فراتر آمده است
منزلگاه او، بلند آسمان آبی است
و بازیهای ژرف و تکان دهنده سرنوشت را در طبقات سفلای زمین
همانقدر حس می کند که قله های بلند کوه از لرزشهای دشت باخبر می شوند.