به دنبال مکانی آرام بودم که در آن بمیرم. کسی ب...
به دنبال مکانی آرام بودم که در آن بمیرم.
کسی بروکلین را پیشنهاد کرد و فردای آن روز از وستچستر به آنجا رفتم تا با شهر آشنا شوم.
پنجاه و شش سال بود که به بروکلین پا نگذاشته بودم و آنرا کاملا از یاد برده بودم.
وقتی پدر و مادرم از آنجا رفته بودند سه سال بیشتر نداشتم،با وجود این دیدم که به طور غریزی به محلهی سابقمان برگشتهام.
📕دیوانگی در بروکلین
✍️ #پل_استر
کسی بروکلین را پیشنهاد کرد و فردای آن روز از وستچستر به آنجا رفتم تا با شهر آشنا شوم.
پنجاه و شش سال بود که به بروکلین پا نگذاشته بودم و آنرا کاملا از یاد برده بودم.
وقتی پدر و مادرم از آنجا رفته بودند سه سال بیشتر نداشتم،با وجود این دیدم که به طور غریزی به محلهی سابقمان برگشتهام.
📕دیوانگی در بروکلین
✍️ #پل_استر