هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم در چنین سکوتی غرق شوم، هی...

هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم در چنین سکوتی غرق شوم، هیچ‌و
هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم در چنین سکوتی غرق شوم، هیچ‌وقت به هیچ‌چیز فکر نمی‌کردم اما همه‌چیز تغییر کرد. آن چیزی که بین من و خوشبختی فاصله انداخته بود دنیا نبود، بمب‌ها و ساختمان‌های در حال سوختن نبود، بلکه خود من بودم و افکارم و این که نمی‌توانستم بی‌خیال باشم.

از کتابِ بسیار بلند و فوق‌العاده نزدیک
جاناتان سفران فوئر
ترجمه: محسن یاوری
نشر نیماژ