تو را من چشم در راهم تو را من چشم در راهم … تو...

تو را من چشم در راهم تو را من چشم در راهم … تو را
تو را من چشم در راهم
تو را من چشم در راهم …
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم،
تو را من چشم در راهم.
شباهنگام ، در آن دم ، که بر جا ، دره ها چون مرده ماران خفتگان اند :
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام،
گرم یاد آوری یا نه، من از یادت نمی کاهم،
تو را من چشم در راهم

نیما یوشیج،،،،

#نیما_یوشیج