بگذار اگر این بار سر از خاک بر آرم بر شانه تنهایی خود سر بگ...

بگذار اگر این بار سر از خاک بر آرم بر شانه تنهایی
بگذار اگر این بار سر از خاک بر آرم
بر شانه تنهایی خود سر بگذارم

از حاصل عمر به هدر رفته ام ای دوست
ناراضی ام اما گله ایی از تو ندارم

در سینه ام آویخته دستی قفسی را
تا حبس نفس های خودم را بشمارم

ای کشتی جان ! حوصله کن میرسد آنروز
روزی که ترا نیز به دریا بسپارم

نفرین گل سرخ بر این شرم که نگذاشت
یکبار به پیراهن تو بوسه بکارم

ای بغض فرو خفته مرا مرد نگهدار
تا دست خدا حافظی اش را بسپارم

استاد فاضل نظری

#فاضل_نظری