نه به سنگ در جوی زمان ، در خواب تماشای تو می رويم. سيمای ر...

نه به سنگ در جوی زمان ، در خواب تماشای تو می رويم
نه به سنگ

در جوی زمان ، در خواب تماشای تو می رويم.
سيمای روان ، با شبنم افشان تو می شويم.
پرهایم ؟ پرپر شده ام. چشم نويدم ، به نگاهی تر شده ام. این سو نه ، آن سویم.
و در آن سوی نگاه ، چيزی را می بينم، چيزی را می جویم.
سنگی میشكنم، رازي با نقش تو می گويم.
برگ افتاد ، نوشم باد: من زنده به اندوهم. ابري رفت، من كوهم: مي پايم. من بادم: مي پويم.
در دشت دگر ، گل افسوسی چو برويد، مي آيم، می بويم.

سهراب سپهری

#سهراب_سپهری