نسيه داده می‌شود حتی به شما!!

يكی از فرزندان "شيخ رجبعلی خیاط" می‌گويد: روزی "مرحوم مرشد چلويی" معروف خدمت جناب شيخ رسيد و از "كسادی بازارش" گله كرد و گفت: داداش! "اين چه وضعی است كه ما گرفتار آن شديم؟!" دير زمانی وضع ما خيلی خوب بود روزی "سه چهار ديگ چلو" میفروختيم و مشتری‌ها فراوان بودند، اما يك‌باره "اوضاع زير و رو شده" مشتری‌ها يكی يكی پس رفتند، "كارها از سكه افتاده،" و اكنون روزی يك ديگ هم مصرف نمی‌شود...؟! شيخ "تأملی كرد" و فرمود: « تقصير خودت است كه مشتری‌ها را رد می‌كنی.!!» مرشد گفت: من كسی را رد نكردم، حتی از بچه‌ها هم "پذيرايی میكنم" و نصف كباب به آنها می‌دهم. شيخ فرمود: « آن سيد چه كسی بود كه سه روز غذای نسيه خورده بود؛ بار آخر او را هل دادی و از در مغازه بيرون كردی؟!» مرشد سراسيمه از نزد شيخ بيرون آمد و شتابان در پی آن سيد راه افتاد، او را يافت و از او "پوزش خواست،" و پس از آن تابلويی بر در مغازه‌اش نصب كرد و روی آن نوشت: « نسيه داده می‌شود، حتی به شما، وجه دستی به اندازه وسعمان پرداخت می‌شود.!! »