با نوایی هم آهنگ باران این شباهنگ بی‌آشیانه قص...

با نوایی هم آهنگ باران این شباهنگ بی‌آشیانه قصه‌ه
با نوایی هم آهنگ باران
این شباهنگ بی‌آشیانه
قصه‌ها دارد از هجر یاران
در شبی این چنین بی‌کرانه

گرچه داند که این روزگاران
روزگاران بی روشنایی‌ست
در شبی از سحر بی‌نشانه
پای تا سر امید رهایی‌ست

با امید سحر می‌سراید
داند این تیرگی‌ها نپاید
هرچه شب تیره‌تر بگذرد، باز
آفتابی ز سویی برآید.

فريدون مشيرى

#فریدون_مشیری