گلستان سعدی - باب هشتم در آداب صحبت - بخش 112 - قَحبه پیر از نابکاری چه کند که توبه نکند و شِحنۀ معزول از مردمآزاری
قَحبه* پیر از نابکاری چه کند که توبه نکند؟ و شِحنۀ معزول* از مردمآزاری.
جوان گوشه نشین شیر مرد راه خداست
که پیر خود نتواند ز گوشهای بر خاست
***
جوان سخت میباید که از شهوت بپرهیزد
که پیر سس رغبت را خود آلت بر نمیخیزد
*قحبه: زن بدکاره
*معزول: از کار برکنار شده