جواب اشکال - این بداند کانک اهل خاطرست - مولوی - مثنوی معنوی - دفتر دوم - بخش 107

جواب اشکال - این بداند کانک اهل خاطرست - مولوی - مثنوی معنوی - دفتر دوم - بخش 107

این بداند کانک اهل خاطرست

غایب آفاق او را حاضرست

پیش مریم حاضر آید در نظر

مادر یحیی که دورست از بصر

دیده‌ها بسته ببیند دوست را

چون مشبک کرده باشد پوست را

ور ندیدش نه از برون نه از اندرون

از حکایت گیر معنی ای زبون

نی چنان کافسانه‌ها بشنیده بود

همچو شین بر نقش آن چفسیده بود

تا همی‌گفت آن کلیله بی‌زبان

چون سخن نوشد ز دمنه بی بیان

ور بدانستند لحن همدگر

فهم آن چون مرد بی نطقی بشر

در میان شیر و گاو آن دمنه چون

شد رسول و خواند بر هر دو فسون

چون وزیر شیر شد گاو نبیل

چون ز عکس ماه ترسان گشت پیل

این کلیله و دمنه جمله افتراست

ورنه کی با زاغ لک‌لک را مریست

ای برادر قصه چون پیمانه‌ایست

معنی اندر وی مثال دانه‌ایست

دانهٔ معنی بگیرد مرد عقل

ننگرد پیمانه را گر گشت نقل

ماجرای بلبل و گل گوش دار

گر چه گفتی نیست آنجا آشکار