فکر تو عایق سرمای من است فکر کردم به صمیمیت تو، گرم شدم خ...

فکر تو عایق سرمای من است فکر کردم به صمیمیت تو، گ
فکر تو عایق سرمای من است
فکر کردم به صمیمیت تو، گرم شدم
خنده کن خنده که با خنده‌ی تو
آفتاب از ته دل می‌خندد

شرم در چهره من داشت شقایق می‌کاشت
سفره انداخته بودیم و کنارش با هم دوستی می‌خوردیم

حرف تو سنگ بزرگی جلوی پای زمستان انداخت
باز هم حرف بزن

#عمران_صلاحی