در این خانه کژی ای دل گهی راست

در این خانه کژی ای دل گهی راست برون رو هی که خانه خانه ماست چو بادی تو گهی گرم و گهی سرد رو آن جا که نه گرما و نه سرماست تو خواهی که مرا مستور داری منم روز و همیشه روز رسواست تو میرابی که بر جو حکم داری به جو اندرنگنجد جان که دریاست تو پر و بال داری مرغ واری به پر و بال مردان را چه پرواست نجس در جوی ما آب زلالست مگس بر دوغ ما بازست و عنقاست صلا ای آفتاب لامکانی که ذره ذره از تابش ثریاست بحمدالله به عشق او بجستیم از این تنگی که محراب و چلیپاست دهل برگیر و در بازار می‌رو ندا می‌کن که یوسف خوب سیماست دریدم پرده ناموس و سالوس که جان من ز جان خویش برخاست #مولانا #غزل_شماره ۳۵۵ #مولوی