کودکی وارد ارایشگاه شد، مرد ارایشگر در گوش مشتری خود گف...
کودکی وارد ارایشگاه شد، مرد ارایشگر
در گوش مشتری خود گفت :
این احمق ترین کودک جهان است
الان برایت ثابت می کنم.
سپس مرد ارایشگر اسکناس یک دلاری
در یک دست و در دست دیگر یک سکه
۲۵ سنتی گذاشت، و به کودک گفت
کدام را می خواهی؟
کودک سکه ۲۵ سنتی را برداشت و
خارج شد ، مشتری پس از خروج
از آرایشگاه پسر را دید و از او پرسید :
چرا هر بار سکه ۲۵ سنتی را برمی داری؟!
پسر پاسخ داد : چون اگر یک دلاری
را بردارم بازی تمام می شود.