خیلی چیزها را یادمان دادند و خیلی چیزها را هم یاد گرفتیم....
خیلی چیزها را یادمان دادند و خیلی چیزها را هم یاد گرفتیم.
یادمان دادند کار برای پول است و پول برای آسودگی ست.
یادمان دادند حق را باید گرفت.
گفتند مرد باش و بردگی نکن که دورانش سر آمده.
گفتند جوابِ "های"، "هوی" است...
اما یادمان ندادند و یاد هم نگرفتیم که انسانیت برای انسانیتِ.
مهر برای مهرِ.
بخشش برای بخشیده شدنِ.
نگفتند حق را، هم می دهند و هم می گیرند.
و اصلا کسی نبود که بگوید قانون طبیعت یعنی چه!
نه در مدرسه کتابی به نامش داشتیم و نه در جامعه کسی الگویمان بود.
کسی نگفت که کعبه قلب آن آدم هایی ست که می شکند
و ریختن بنایش، می شود خاموشیِ یک ستاره از آسمان...
شکستن ها را خوب یاد گرفتیم و نوبت به ترمیم که رسید، روشنفکر شدیم...
گفتیم به ما مربوط نیست...
گفتیم هر کسی دردی دارد و خواستیم مسئول دردهای خودمان باشیم.
کسی نگفت که درد برای دردِ.
و آن اندک کسانی هم که سعی در خوب بودن دارند،
نه برای اصالت روح و نه بخاطر نیک بودن است
که از سرِ ترسِ کارمای طبیعت و برگشت به خودشان کمی از دیگران محتاط ترند.
کسی نبود که بگوید خوب بودن مفهوم نیست،
وجود است، ماهیت است، اصلا خودِ خودِ خداست...
و هرگز قانونش را برایمان وضع نکردند که به اجبار تابعش باشیم.
#شیما_سبحانی