زندگینامه جک نیکلسون
جک نیکلسون یکی از برجستهترین بازیگران سینما در میان هم نسلان خود در آمریکا است. او بیشتر به دلیل به تصویر کشیدن نقشهای گوناگونی از بیگانه های غیرمتعارف شناخته شده است.
جک نیکلسون کیست؟
جک نیکلسون، متولد 22 آپریل 1937 در نپتون (Neptune) نیوجرسی، یکی از برجسته ترین بازیگران سینما در میان هم نسلان خود در سینمای آمریکا است. فیلمهایی که نیکلسون در آن بازی کرده است شامل برخی از فیلم های سینمایی تأثیرگذار بر سینماگران پس از خود در تاریخ هالیوود است. از جمله محله چینیها (Chinatown) و دیوانه از قفس پرید (One Flew Over Nest Cuckoo). نقش او در فیلم درخشش (The Shining) ساخته استنلی کوبریک (Stanley Kubrick) به یک نماد در نقشهایی از این دست تبدیل شده است.
شروع زندگی شخصی و حرفهای
جک نیکلسون در 22 آپریل سال 1937 در نپتون، نیوجرسی متولد شد و در مناسکوان (Manasquan) نیوجرسی، حدود 50 مایلی جنوب شهر در ساحل جرسی، رشد کرد. پدر و مادرش جان و اتیل مِی نیکلسون (John and Ethel May Nicholson) نام داشتند. جان تزئین کننده ویترین در فروشگاههای بزرگ بود و اتل می نیز یک آرایشگر و همچنین یک نقاش رنگ و روغن با استعداد بود. خواهر بزرگترش جون نیکلسون (June Nicholson) نیز یک بازیگر مشتاق بود.
جون در سال 1963 و در حالی که جک نیکلسون 26 سال داشت، درگذشت. بیش از یک دهه پس از مرگ او و در سال 1974، یک خبرنگار مجله تایم که درباره داستان درباره نیکلسون تحقیق میکرد، اطلاعاتی تکان دهنده را کشف کرد: جون، در واقع مادر نیکلسون بود و جان و اتل پدربزرگ و مادربزرگ مادریش بودند. از آنجا که جون در زمان تولد نیکولسون 17 ساله و جوان بود، والدینش موافقت کردند که نیکلسون را به عنوان فرزند خود در نظر بگیرند و هرگز هویت والدین واقعیش را برایش فاش نکنند. نیکلسون درباره کشف راز خانوادگیش گفت. "پس از آنکه من مادر واقعی خودم را شناختم، از نظر روان شناختی خیلی خوب شکل گرفتم. این مساله چندین مورد را کاملا برای من روشن کرد. من احساس سپاسگزاری میکنم."
نیکلسون در دبیرستان مناسکوان حضور یافت. اگر چه نمرات او به اندازه کافی برای دریافت بورس تحصیلی جزئی خوب بود، اما نیکلسون به رفتن به کالج علاقه مند نبود. او به یاد می آورد: "من در آن روزها احساس اشتیاق برای ساختن چیزی که از آن خودم باشم در خود احساس نمیکردم و از آنجایی که من فقط 16 سال داشتم، فکر میکرد در آینده زمان زیادی برای رفتن به کالج دارم. بنابراین من در حدود یک سال در جرسی پرسه میزدم. من در مسابقات اسب دوانی کمی پول به دست آوردم و در یک تابستان در ساحل به عنوان ناجی غریق کار کردم."
در سال 1954، نیکلسون به لس آنجلس در کالیفرنیا رفت. جایی که ماه جون که هنوز در آن زمان فکر میکرد که خواهر بزرگترش است، یک آپارتمان داشت. در آنجا، او نیمه وقت در یک فروشگاه اسباببازیفروشی مشغول به کار شد و همچنین به عنوان یک کارگر ساده برای بخش انیمیشن استودیو MGM نیز کار میکرد. در این زمان، نیکلسون به یک جوان لاغر اندامم و جذاب تبدیل شده بود. تصویری که در آن زمان از یک بازیگر مرد نقش اول هالیوود در ذهنها تصور میشد. یکی از تهیهکنندگام MGM به نام جو پسترناک (Joe Pasternak) متوجه چهره خوب نیکلسون شد و او را تشوق کرد تا در کلاسهای بازیگری مشهور جف کوری (Jeff Corey) و همچنین کارآموزی در تئاتر (The Players Ring) حضور یابد.
آغاز به کار در سینما و عملکرد شگفتانگیز
جک نیکلسون حرفه بازیگریش را در سال 1958 با بازی در فیلم کم بودجه و جنایی Cry Baby Killer آغاز کرد. او در این فیلم، نقش نوجوانی را بازی کرد که به اشتباه معتقد است که مرتکب قتل شده است. در طول دهه 1960، او همچنان در فیلم های ترسناک کمبودجه ظاهر شد. بعد از ایفای نقش کوچکی در کمدی تاریک مغازه کوچک وحشت (Little Shop of Horrors) در سال 1960، نیکلسون در فیلمهای وحشت (The Terror - 1963)، در پشتی به جهنم (Back Door to Hell - 1964)، سواری در گردباد (Ride in the Whirlwind - 1965) و The Shooting در سال 1966 ظاهر شد.
عملکرد شگفتانگیز نیکلسون که به پیشرفت غیرمنتظره وی منجر شد، زمانی بود که او در نقش یک وکیل جنوبی الکلی به نام جرج هنسون (George Hanson) در فیلم کلاسیک جادهای ایزی رایدر (Easy Rider - 1969) ظاهر شد. او برای بازی در این فیلم، نامزد اسکار برای دریافت جایزه در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد و برای خود علاقهمندانی به وجود آورد که به طور پیوسته کار او را دنبال میکردند. سپس، در سال 1970، نیکلسون در فیلم پنج قطعه آسان (Five Pieces Easy) بازی کرد که به طرز شگفت انگیزی موفق بود. او در این فیلم نقش یک اعجوبه سابق موسیقی بیمیل و رقبت را بازی کرد. نیکلسون دوباره برای دریافت جایزه اسکار نامزد شد. این بار در بخش بهترین بازیگر نقش اول. عملکرد درخشان بعدی او بازی در نقش یک افسر جزء بددهان نیروی دریایی ایالات متحده در کمدی تاریک آخرین مأموریت (The Last Detail - 1973) بود که یک نامزدی اسکار دیگری در بخش بهترین بازیگر نقش اول برایش به همراه داشت.
ادامه موفقیتها
نیکلسون یکی از تحسین برانگیزترین کارهای خود را در سال 1974 و در فیلمی درخشان و به سبک نوآر جدید به نام محله چینیها (Chinatown ) و به کارگردانی رومن پولانسکی (Roman Polanski) انجام داد. او در این فیلم یک چشم خصوصی به نام جیک گیتس (Jake Gittes) را به تصویر کشید که مسئولیت رسیدگی به یک قتل را به عهده دارد. نقش او در این فیلم احتمالا پیچیدهترین و ظریفترین نقش دوران بازیگری او است. نقشی که برای اجرای آن، نیکلسون چهارمین نامزدی اسکار خود را به دست آورد، اما دوباره از کسب جایزه ای باز ماند. او در نهایت طلسم برنده نشن جایزه اسکار را با دریافت اولین جایزه اسکار خود در بخش بهترین بازیگر نقش اول مرد در فیلم دیوانه از قفس پرید (One Flew Over Nest Cuckoo - 1975) شکست. فیلم بر اساس رمان مشهوری به همان نام از کن کیسی (Ken Kesey) ساخته شد. فیلم داستان شخصی به نام آر. پی. مکمورفی (R.P. McMurphy) که نیکلسون نقش او را بازی میکند را روایت میکند. یک محکوم که در یک موسسه روانی بستری است که در آن پرستاران و پزشکان تلاش می کنند روحیه سرکش او را از بین ببرند. در سال 1980، نیکلسون عملکردی فوقالعاده و شاید بالاتر از عالی و رعبآور را در نقش یک سرایدار هتل دیوانه در اقتباسی تحسین شده از رمان استیفن کینگ (Stephen King) به نام درخشش از خود نشان داد.
در طول دهه 1980، نیکلسون عمدتا از نقشهای ظریف و نامعقولی که به آنها اشتهار داشت به سمت نقشهای کمدی عجیب و قریب حرکت کرد. با این وجود، او طی این دهه، چندین اجرای درخشان را به نمایش گذاشت: مانند بازی در نقش یوجین اونیل (Eugene O'Neill) در فیلم سرخها (Reds - 1981) که برای او یک جایزه اسکار دیگر در بخش بهترین بازیگر مکمل مرد به همراه داشت و همچنین در فیلم شرایط مهرورزی (Terms of Endearment - 1983) و در نقش جادوگر در فیلم بتمن (Batman - 1989). نیکلسون در دهه 1990 با عملکردی تکان دهنده و با بازی در فیلمهایی چون در فیلمهای چند آدم خوب (A Few Good Men - 1992) و فیلم بهتری از این نمیشه (As Good As It Gets - 1997) دوباره به دوران اوج خود بازگشت. فیلم بهتر از این نمیشه که نیکلسون در آن یک نویسنده انسانگریز را به تصویر میکشید، برای او سومین جایزه اسکار را در بخش بهترین بازیگر نقش اول مرد به همراه داشت. او همچنان بتا بازی در فيلم هایی چون درباره اشمیت (About Schmidt - 2002)، مدیریت خشم (Anger Management - 2003)، باید یه چیزی از دست بدی (Something's Gotta Give - 2003) و رفتگان (The Departed - 2006) تحسین همگان را برمیانگیخت.
کارهای دیگر و کنارهگیری
جک نیکلسون بدون شک یکی از بزرگترین بازیگران نسل خودش است. نیکلسون علاوه بر تعداد زیاد و بینظیر از نقشهای نمادین که بازی کرده است، به دلیل محدوه وسیعی از شخصیتهایی که به طرز متقاعدکنندهای به تصویر کشانده است، بازیگر برجستهای است. طیف گسترده ای از شخصیت هایی که توسط او به قاب تصویر آمدهاند، نیکلسون را یکی از بازیگران اسرار آمیز نسل خود ساخته است. زیرا مخاطبان به طرز غیرممکنی تلاش کردهاند تا مشخص کنند که کدام یک از شخصیت های متمایزی که شاهد آن هستند، به نیکلسون واقعی نزدیکتر است. او گفت: "من هیچ کدام از آنها نیستم و همه آنها هستم. من فکر می کنم در هر نقشی که بازی میکنم، کمی از من حضور دارد. به عنوان یک بازیگر شما نمیتوانید با جای دادن خودتان [در نقش] کمکی بکنید. به ویژه اگر عاشق بازیگری هستید."
در سال 2013، گزارشهایی منتشر شد که نیکلسون در سن 76 سالگی خود را از بازیگری بازنشسته کرده است. یک منبع به رادار آنلاین (Radar Onlne) گفت که بازیگر افسانهای "گرفتار مشکلات مربوط به حافظه است و دیگر نمیتواند رشته سوالاتی که از وی پرسیده میشود را به یاد بیاورد." هیچ توضیح رسمی از سوی نیکلسون در مورد این موضوع وجود ندارد. آخرین فیلم او کمدی عاشقانه از کجا میدانی (How Do You Know - 2010) بود.
زندگی شخصی
نیکلسون در سال 1962 با بازیگر زن، ساندرا نایت (Sandra Knight) ازدواج کرد و قبل از جدایی از او در سال 1968 دختری به نام جنیفر (Jennifer) از او داشت. او سپس یه مدت 20 سال با بازیگر دیگر زن، آنجلیکا هیوستون (Anjelica Huston) زندگی کرد. سپس با یک مدل به نام برکا بروسارد (Rebecca Broussard) زندگی کرد که این زوج با هم صاحب دو فرزند شدند.