یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آنکه یوسف به زرِ ناسَره ب...

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آنکه یوسف به زر
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زرِ ناسَره بفروخته بود

این بیت مهم ترین کارشناسی اقتصادی در بازار عالم است که بی هیچ منتی و انتظاری در روزنامه اعمال جهانیان درج شده است. و آن این است که سوداگران خام و بی تجربه، یار و معشوق ازلی را که پروردگار عالمیان است، از کف می دهند و دنیای فانی بی اعتبار را خریداری می کنند. حق و راستی و درستی و صداقت و مهربانی و اخلاص را می فروشند و سکه های قلب و بی عیار عالم فانی را از حرص و حسد و کبر و کین و جاه و مقام می ستانند. و چون نیک نظر کنند زیانشان از برادران یوسف نیز بیش است که به تعبیر قرآن، يوسف را به بهای بسیار اندک، که چند درهم سیاه بیش نبود، فروختند و بسی زاهدانه عمل کردند که چشم از جمال يوسف بردوختند و خیال زشت و ناموزونی را به همسری برگزیدند. و این همان زهد و پرهیز است که به گفته حافظ:

فدای پیرهن چاک ماهرویان باد
هزار جامه تقوا و خرقه پرهیز

چه بسیار مردمند که نقدهای بی اعتبار به بازار جهان می آورند و گمان دارند که می توانند با تدبیر و فراست آن را دستمایه ثروت و مکنت کنند. در حالی که شهرت محصول برق و درخشش کار هنرمند است و چه بسیار بی هنران که می کوشند بی هیچ نوری و درخششی بازار خود را گرم و روشن کنند و شهرتی به دست آورند. اما بی خبرندکه آن شهرت چون از راه نشان دادن نقصان و بی هنری حاصل آمده، نهایتا مایه رسوایی خواهد بود، زیرا حقیقت رسوایی این است که مردم بسیاری بدانند که فلان مدعی مقامی ندارد و از عامه مردم نیز نازل تر است زیرا دعوی چیزی را دارد که در دکانش نیست

دندان که در دهان نَبوَد، خنده بد نماست
دکان بی متاع چرا وا کند کسی
قصّاب کاشانی

برگرفته از کتاب «در صحبت حافظ»
به قلم حسین الهی قمشه ای
مینیاتور نجات یوسف از چاه، منسوب به مظفر علی نگارگر

#حسین_الهی_قمشه_ای #الهی_قمشه_ای #در_صحبت_حافظ