" میخانه عشق " بیا که تُرک فلک خوانِ روزه غارت کرد هلالِ ع...

 میخانه عشق  بیا که تُرک فلک خوانِ روزه غارت کرد
" میخانه عشق "

بیا که تُرک فلک خوانِ روزه غارت کرد
هلالِ عید به دورِ قدح اشارت کرد
ثوابِ روزه و حجّ ِ قبول آن کس بُرد
که خاکِ میکدۀ عشق را زیارت کرد
بهای بادۀ چون لعل چیست؟ جوهرِ عقل
بیا که سود کسی بُرد کاین تجارت کرد
مقامِ اصلیِ ما گوشۀ خرابات است
خداش خیر دهاد آنکه این عمارت کرد
نماز در خَمِ آن ابروانِ محرابی
کسی کند که به خونِ جگر طهارت کرد
فغان که نرگسِ جمّاشِ شیخِ شهر امروز
نظر به دُردکشان از سرِ حقارت کرد
حدیثِ عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
اگرچه صنعتِ بسیار در عبارت کرد

□ بیا که تُرک فلک...: تُرک فلک همان چرخ زمان و گذار پرشتاب روزگار است که چون ترکان یغماگرِ تاریخ بر خیل سپاه روزها و هفته ها و ماه ها و سال ها و عمرها می تازد و یک یک را به خاک می اندازد. ماه روزه نیز از داس چرخ در امان نمی ماند و یک یک روزهای ارجمندش به صندوق نیستی می رود و عیدی تازه و خرّم می آید و هلال ماه نو چون ابروی یار اشارت می کند که دور پرهیز گذشت و دور قدح رسید و صورت پرستان که به رسمی و آیینی از دیانت ها بسنده می کنند، سهم ایشان از عشق و معرفت الهی چنان باریک و حقیر است که گویی ایشان را هیچ سهمی نیست: از قرآن جز قرائتی و از روزه جز مجاعتی و از حج جز چرخش و گردشی و اِحرام و هروله ای، در حالی که بهرۀ وافی این سنت ها آن کس راست که در دل عشقی دارد به پروردگار خویش و به جمله آدمیان و به نیروی این عشق در معبد عالم پیوسته روزه است از هرآنچه شایسته نیست و مدام در تعظیم است، هرجا عظمتی رخ نماید و پیوسته در سجود است در پیش هرآنچه حق و حقیقت است.

برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ "
به قلم حسین الهی قمشه ای

#حسین_الهی_قمشه_ای #دکتر_الهی_قمشه_ای