مردی که ماشین آلات می فروخت نزد من آمد تا دعا کنم که در کسب...
مردی که ماشین آلات می فروخت نزد من آمد تا دعا کنم که در کسب و کار موفق شود. از قرار معلوم، رقیبی بر صحنه آمده و مدعی شده بود که ماشین آلات او بهتر است و این ادعا، دل مرد را لرزانده بود که مبادا شکست بخورد. گفتم: "پیش از هر کار باید ترس را بزداییم و مطمین باشین که خدا از منافع تو حمایت می کند و بخواهیم که سیمای الهی این وضعیت چهره بنماید. یعنی آن دستگاه که باید - به دست آن شخص که باید - و به آن مشتری که باید - فروخته خواهد شد." و افزودم: "حتی یک فکر منفی یا انتقادی نسبت به آن مرد در سر نداشته باش! تمام روز برای او برکت بطلب و مشتاق باش تا اگر خواست خدا نیست، دستگاه خودت را نفروشی." پس بی باک و بدون مقاومت و با آرزوی برکت برای مرد دیگر به جلسه رفت. گفت حاصل کار، بسیار عجیب بود. دستگاه آن مرد، از کار افتاد و خود، بی هیچ دردسر دستگاهش را فروخت.
"اما من به شما می گویم که به دشمنان خود محبت کنید و برای لعن کنندگان خود برکت بطلبید و به آنانی که از شما نفرت کنند احسان کنید و به هر که به شما فحش دهد و جفا رساند دعای خیر کنید."
#اسکاول_شین
"اما من به شما می گویم که به دشمنان خود محبت کنید و برای لعن کنندگان خود برکت بطلبید و به آنانی که از شما نفرت کنند احسان کنید و به هر که به شما فحش دهد و جفا رساند دعای خیر کنید."
#اسکاول_شین