من در زندگیم، از هیچ کس، هیچ وقت، هیچ انتظاری ندارم

من در زندگیم، از هیچ کس، هیچ وقت، هیچ انتظاری ندارم. امیدوار هستم، اما انتظار ندارم. چون انتظار ندارم ،نه مضطرب میشوم و نه خشمگین. دلیلی ندارد که من صبح تا غروب خود را درگیر این موضوع کنم که مردمانِ جهان باید به میلِ من و بر اساسِ انتظارِ من حرکت کنند. و میدانم همه آدمها هر روز دارند اشتباه میکنند. همه آدمها هر روز به حریم خودشان و حریم و حقوق و حرمت دیگران تجاوز میکنند. همه کاری میکنند که من دوست ندارم. همه کاری میکنند که من درست نمیدانم. اما دنیا را اینگونه ساخته اند و من باید با این واقعیت زندگی کنم.من صبح تا غروب با چیزهایی روبرو هستم که دوست ندارم و درست نمیدانم. و آرزو و امید من این بود که جورِ دیگری باشد،اما نیست.این واقعیتِ دنیاست و باید این موضوع را در زندگی بپذیریم.