زن بودن با تمام زيباى هايش خيلى سخت است
زن بودن با تمام زيباى هايش خيلى سخت است
خصوصا اگر شاغل باشى و آرزوهاى بزرگ هم براى زندگى ات داشته باشى...!
فاصله مرد و زن بودنم "درب" خانه است...
موقع ورود و خروج جنسيتم عوض ميشود.
در بيرون از خانه شبيه مردها ميشوم، مثل آنها نگاه ميكنم و حتى حرف ميزنم!
روزها مرد ميشوم و شب ها زن، چقدر ايفاى اين دو نقش كنار هم سخت است خصوصا كه بخواهی هر دو را به بهترين شكل ايفاى نقش كنى...
صبح ها زودتر از همه بيدار شدن و شب ها ديرتر از همه خوابيدن، عشق ميخواهد.
عشق...