باران ، داری با کشورم چه می کنی ؟!

باران ، داری با کشورم چه می کنی ؟! ما آب را برای آبادی می خواستیم ، نه ویرانی ، حواست هست ؟! آمدی و همه چیز را به هم ریختی ؟ آمدی و آسمان را به زمین دوختی بی انصاف ؟! صدایِ ترس و اضطرابِ این مردمِ خسته از درد ، برای لحظه ای هم تنت را نلرزاند ؟! صدایِ آهِ کوچه و خیابان هایِ دلشکسته ی سرزمینم را نشنیدی ؟! کاش می دانستی ما آنقدر رویِ لطف و مهربانی ات حساب کرده ایم که نه سدهایمان برای روزهایِ خشمِ تو محکم بود ، نه رودخانه هایمان وسیع ، نه مدیریت هایمان بحرانی ... ما فقط بعد از شکسته شدن ، هشدار می دهیم و کار که از کار گذشت ، دنبالِ چاره می گردیم ... کاش می دانستی این مردم چقدر بی پناهند و کمی منصفانه تر می باریدی ... آهسته ببار باران ! اینجا هیچ چیز سرِ جای خودش نیست ، که یا غرقِ سیلاب می شویم ، یا لب هایمان از تشنگی ترک بر می دارد ... #نرگس_صرافیان_طوفان