حكايتي كه ما از خود به تحرير درميآوريم، ميتواند ما را در ...
حكايتي كه ما از خود به تحرير درميآوريم، ميتواند ما را در دايرهاي محصور كند. در اينجا نمونههايي از اين نكات محدود كننده آورده شده است.
رياضي من خوب نيست. هرگز نتوانستهام ورزش کنم. من نويسنده قابلي نيستم. من كله شقم. من خوب نميخوابم. من دم دمي مزاجم. من با وزنم مشكل دارم. انگليسي من خوب نيست. من هميشه تأخير دارم. رانندگي من چندان خوب نيست. بدون عينكم ديد خوبي ندارم. دوست يابيام ضعيف است. پول از من ميگريزد.
به مجرد آن که از آنچه ميگوييد آگاه شويد، ميتوانيد آنها را حذف كرده، طرحي نو براي خويش دراندازيد.