ریشه رنج و بیقراری چیست؟
رنج بردن ، ناخرسندی و بیقراری ، همه و همه صرفا نتیجه ی هم هویتی تو با تجربه های گذراست و باعث آن خودت هستی ، پس هر وقت رنج بردی ، احساس بیقراری داشتی یا ناخشنود بودی ، بدان که با آنچه که میآید و میرود و گذراست ، هم هویت شده ای و با ناپاینده هویت یافته ای. تا هنگامیکه هویت تو بر این پایه میچرخد ، رنج خواهی برد و در این تب و تاب هستی که شاید هر لحظه ممکن است از بین بروی. از این پس شاهد باش و ببین که چقدر آسودگی با این وضعيت ، امری محال است و بجای اینكه جهالت هم هویتی با آنچه فانیست را ببینی ، ناظر باش که تقلا میکنی دژی مستحکم در اطراف این "من" پوشالی که میپنداری تو هستی ، بنا کنی. این ، همان "نفس" یا "منيت" توست و چسباندن "خود راستین و حقیقی" تو که نامتناهی ست به این هویت حقیر ، موجب رنج همیشگی تو میشود . . .
آگاه باش که براى منيت هیچ چیز هرگز کافی و بسنده نیست و تا زمانیکه در بیرون به دنبال کسب رضایت و اغناء هستی ، رنج خواهی برد. وقتی در حال انجام کاری هستی ، بدان که تو عامل نیستی ، بلکه آن عمل صرفا از طریق تو انجام شده و صورت میپذیرد. با عمل خود هم هویت مشو و فقط یک "شاهد" بمان. شاهد باش که تنها یک شاهد هستی ، آنوقت به تمامی ساكن در "اين لحظه" خواهی بود . . .
"لحظه ی ابدی اکنون "
#رنج #بی_قراری