روزی مردی، بایزید بسطامی را در کوچه ای دید پس از احوالپرس...

روزی مردی، بایزید بسطامی را در کوچه ای دید پس از
روزی مردی، بایزید بسطامی را در کوچه ای دید
پس از احوالپرسی از بایزید پرسید:
دوست من!
ما همکلاس و هم مکتب بودیم؛
هر آنچه تو خواندی من هم خواندم ...
استادمان نیز یکی بود؛
حال تو چگونه به این مقام رسیدی ؟
و من چرا مثل تو نشدم؟
بایزید گفت: تو هر چه شنیدی؛ اندوختی
و من هر چه خواندم؛ عمل کردم.

به عمل کار بر آید ؛ به سخندانی نیست.


#اسرار_موفقیت #نکته_طلایی