امروز پشتِ من، به کوهی گرم است

امروز پشتِ من، به کوهی گرم است، که قادر مطلق و بی همتاست ... و تا او را دارم ، هر روز از نو شروع خواهم کرد ، او که خالق همه تازگی هاست .... او همان خدائیست که ، صبح به نامش پاگشا میشود. آفتاب بدون اجازه او افول نمیکند و همه چیز در تسخیر اوست... همـه دار و ندار زمین تویی .... خدا‌ .... مرا از حسرت غیرخودت خالی کن.... دلدار من! دستم را از لابلای انگشتانت جدا مساز، حال دل مرا به سپیدترین حال تغییر ده. درست مثل خودت.