بنده گفت: خدا چرا آرزوهایم را برآورده نمیکنی؟

بنده گفت: خدا چرا آرزوهایم را برآورده نمیکنی؟؟؟ مدت هاست که به درگاهت دست اجابت بلند کرده ام خدایا همین یک بار... همین یک آرزو... و این آخرین آرزوی من است... فرشته خندید و با خود گفت: چه دروغ بزرگی آخرین آرزو!!!! تا جایی که به یاد دارم آرزوهای آدمیان بی نهایت بوده. خدا خندید و گفت: دوبار از کار انسان ها خنده ام میگیرد. یک بار زمانی که برای چیزی که به صلاحشان نیست دعا میکنند و هزاران هزار رو به سویم می آورند و طلبش میکنند. و بار دیگر زمانی که برای چیزی که به صلاحشان است و ما براو فرومیفرستیم ناشکری میکنند و طلب از بین رفتنش را میکنند! حال آنکه برای آن ها بهتر است... فرشته گفت: وآنها نمیدانند آن هنگام که آرزویی میکنند وخداوند به همان زمان به آرزو د دعایشان پاسخ نمیدهد سه حالت دارد: اول آنکه به صلاحشان نیست، دوم آنکه میداند درصورت استجابت آن دیری نمی پاید که پشیمان می شوند و سوم آنکه دارد بهترین چیز را برای آنها مهیا میکند.