درست خاطرم نیست که از کجا و از کی

مونس من ! درست خاطرم نیست که از کجا و از کی تو، خدایم را میشناسم. از دعاهای مادرم بود که ساده مرا برد تا آن اوج مهربانی و سادگی، یا از اوقاتی که گرفتار بودم واز همه ناامید شدم ، دستم را به سمت تو دراز کردم و گفتم تنها از تو کمک میخواهم،جز تو کسی را ندارم و دست تو تنها آنجا بود که آشنا کرد،مرا با گرمی دستانت. و من آموختم که نیرویی ماورای همه انسانها وجود دارد که قدرت مطلق است .... قدرت مطلق برای انسانها فساد می آورد چون قدرت مطلق فقط متعلق به ذات متعالی توست.... امروز ، بی آنکه نگران سوء تفاهم و سوء برداشتت باشم. بی آنکه بترسم که امروز باشی و فردا نباشی، بی آنکه دغدغه ی از دست دادنت را داشته باشم، بی آنکه بترسم که ناامید کنی ، بی آنکه بترسم اسرار مرا فاش کنی ، بی آنکه نگران زمان باشم و تمام شدن وقت‌ ، هر گاه دلم پر کشید برایت، پرواز کنم به سویت. بی آنکه بترسم که چرا دیر آمده ام، آیا هست، نیست، تمام شد! به سادگیِ هر چه اسمت، میگویم: خدایا دوستت دارم. شکرت.