وضعیت آموزش، گلوی زبان فارسی را می فشارد تصدی گری دولت، فق...

وضعیت آموزش، گلوی زبان فارسی را می فشارد تصدی گری دولت، فقدان الگوهای زبانی در فضای مجازی، رویکرد جامعه روشنفکری، کارکرد نهادهای آموزشی و توطئه های مداوم با منشا خارجی از دید یک پژوهشگر زبان فارسی سبب ساز چالش های جدی پیش روی زبان ملی ما شده است. در جریان سفر هفته گذشته رئیس جمهوری به استان سمنان و زادگاهش، سخن گفتن وی با همشهریان و لطیفه گفتن به زبان سرخه ای بهانه ای شد تا سرنوشت گویش های در حال زوال ایرانی مورد توجه قرار گیرد. این در حالی است که فراتر از نگرانی درباره گویش ها برخی می گویند زبان فارسی خود با چالش هایی جدی مواجه است و شماری حتی اوضاع این زبان را بحرانی توصیف می کنند. آیا زبان فارسی به راستی در معرض خطر قرار دارد؟ اگر چنین است چرا مواجهه ما تا این اندازه منفعلانه و بی رمق است. پژوهشگر ایرنا در این خصوص با «مهدی صالحی»، پژوهشگر زبان فارسی و دبیر انجمن ویرایش و درست‌نویسی گفت وگو کرده‌است. صالحی معتقد است، برخی کارکردهای نهادهای آموزشی سبب ساز تخریب زبان فارسی است. همچنین در جامعه روشنفکری برخی نه تنها به زبان فارسی افتخار نمی‌کنند، بلکه بارها آن را عامل توسعه نیافتگی معرفی کرده‌اند. صالحی همچنین به انزوای زبان فارسی در عرصه بین الملل اشاره می‌کند و ریشه‌های آن را مکر استعمار و سیاست‌گذاری غلط می‌داند. از نظر وی مهم‌ترین اقدام برای خروج از این وضعیت غیرحاکمیتی و غیرانحصاری کردن سیاست‌گذاری در عرصه زبان فارسی است. در ادامه متن کامل مصاحبه را می‌خوانیم. **ایرنا: دیدگاه های متناقضی درباره وضعیت کنونی زبان فارسی وجود دارد؛ برخی آن را زبانی پویا و گروهی درگیر بحران تلقی می کنند. شما چه توصیفی از شرایط حال حاضر زبان فارسی دارید؟ * صالحی: کسانی که معتقدند زبان فارسی در معرض خطر قرار ندارد، بیشتر به میراث مکتوب این زبان توجه می‌کنند. اما آیا جز این است که زبان باید بین کاربران و گویشورانش زنده باشد؟ زبان فارسی دست کم 400 زیرشاخه دارد. از هر دهی به ده دیگر از هر شهری به شهر دیگر، ذخایر زبانی حیرت‌برانگیزی دارد. آیا گویشور زبان فارسی به زبان و گویش خود می‌بالد یا آن را مایه خجالت می‌داند. زبان فارسی بین مردم چه جایگاهی دارد؟ مردم با استفاده از چند کلمه صحبت می‌کنند؟ چقدر شعر و مَثَل در حافظه دارند؟ و از همه مهم‌تر، چقدر توان نوشتن دارند؟ امروز هم دانشجویان و هم استادان دانشگاه و حتی حوزویان، با بحران نوشتن مواجه و معتقدند اندیشه‌‌هایی در سر دارند که نمی‌توانند آن‌ها را به‌خوبی بیان کنند. در جامعه‌ای که توانایی نوشتن ضعیف است، چطور می‌توان از قدرت زبان آن دفاع کرد؟ ممکن است زبان فارسی کاملاً نمیرد اما با بی‌رمقی زبان و از آن مهم‌تر با بی‌ارزشی زبان چه باید کرد. گویشور فارسی به زبان فارسی افتخار نمی‌کند و زبان فارسی، فقط ابزاری است که با آن می‌رویم به نانوایی و نان می‌خریم اما برای پیشرفت، توسعه یا ساختن زندگی و روابط انسانی و جهانی، مایه‌ور نشده یا از مایه‌های آن بهره‌برداری نشده است. ** ایرنا: در مقایسه با دیگر زبان ها در سطح جهان چه؟ وضعیت ما چگونه است؟ *صالحی: فارسی زمانی شرق و غرب عالم را زیر بانگ و آهنگ خود داشت و در دل دشمنان این مرز و بوم هم خانه کرده‌ بود. دربار عثمانی که دشمن خونی صفویه بود، به فارسی می‌گفت و می‌نوشت و فرمان می‌داد و سلطان عثمانی شاهنامه‌خوان مخصوص داشت. در هند و چین و کشورهای دیگر هم زبان فارسی نفوذ حیرت‌انگیزی داشت. امروزه زبان فارسی، از سر مکر استعمار، گویشوران و فرزندان معنوی‌اش را در هند، چین، ترکیه و اروپا از دست داده و دور نیست که افغانستان را هم از دست بدهد. زمانی زبان فارسی زبان دوم کشورهای شمال آفریقا بود؛ اما امروزه هیچ اثری از آن نیست. کرسی‌های زبان فارسی روزبه‌روز کمتر و حتی تعطیل می‌شود. واقعیت این است استعمارگری که تلاش کرد زبان‌های کشورهای تحت استعمار را از بین ببرد، برای تضعیف زبان فارسی نیز تلاش می‌کند. ممکن است برخی این را توهم توطئه بدانند اما دید تاریخی آن را انکارناپذیر می‌کند. ** ایرنا: در چنین اوضاعی گسترش شبکه‌های مجازی چه تاثیری بر زبان فارسی گذاشته ‌است؟ * صالحی: شبکه‌های مجازی و به اصطلاح جدید، بستر فجازی مثل یک تیغ دو دم عمل می‌کند. از این جهت که فضای عمومی را گسترش داده و امکان حضور همه دیدگاه‌ها و صداها را بدون توجه به طبقه اقتصادی فراهم کرده، بسیار مفید و بی‌نظیر است و حتی باعث شده بسیاری از افراد، گرچه هرزخوان شده‌اند، ولی اهل مطالعه شده‌اند. اما جریان‌سازان این فضا و بستر چه کسانی هستند؟ آیا کسانی هستند که به زبان و هویت بومی و ملی اهمیت می‌دهند یا نه؟ به‌خصوص زبان که بُعد محوری در هویت‌سازی دارد، اینجا هم تحت تأثیر مدها، بی‌اعتنایی‌ها و حتی تخریب‌ها قرار می‌گیرد. کاربر زبان فارسی در عرصه مجازی با متن‌هایی مواجه است که از غلط و درستی آن‌ها اطلاعی ندارد و منبعی برای صحت‌یابی در دسترس او نیست. همچنین این گویشور در برابر هجوم انواع نوشته‌ها، تعابیر، سرمشق‌های زبانی، الگوهای زبانی و امثال این‌ها است. دیگر اینکه در فضای مجازی، گویش‌های زبان فارسی هیچ الگویی ندارند که بر اساس آن‌ها فرد بتواند گویش خود را پیش ببرد. در این وضع، افرادی که قدرت تحلیل و توانایی تشخیص در عرصه زبان را نداشته باشند، ویروس‌پذیرند و خودشان منتشرکننده این ویروس‌های زبانی. بدین ترتیب، الگوهای نادرست زبانی مدام تکثیر و منتشر می‌شوند. متاسفانه ما برای زبان فارسی در عرصه مجازی، نه ابزار لازم را فراهم کرده‌ایم و نه فعالان را آموزش داده‌ایم، نه آیین‌نامه‌ای تدوین کرده‌ایم، نه راهبرد داریم و نه مسیر و سیاستی مشخص. اگر هم چیزی تدوین شده، یا منتشر نشده یا در اجرا پیگیری نشده است. به نظر می‌رسد زبان فارسی در عرصه مجازی بدون متولی رها شده ‌است. ** ایرنا: نهادهای آموزشی، مدرسه و دانشگاه و حوزه، در این زمینه چطور عمل می‌کنند؟ آیا در محافظت از زبان فارسی موفق‌اند؟ * صالحی: این نهادها نه تنها علاقه‌افزا نبوده‌اند، بیشتر نقش مخرب داشته‌ و علقه فرزندان ما را به زبان فارسی از بین برده‎‌اند. طبق بررسی یکی از شرکت‌های بازی‌ساز در مدارس، درباره علاقه‌مندی دانش‌آموزان به دروس مختلف، 95درصد دانش‌آموزان از درس زبان فارسی و بازی مرتبط با آن متنفر بوده‌اند. پروژه آموزش زبان فارسی در مدارس، پروژه‌ای کاملاً شکست‌خورده است. دلیل مهم آن هم این است که ما لذت زبان فارسی را به فرزندانمان نچشانده‌ایم. البته از معلمانی که یا خود نچشیده‌اند یا مهری با آن ندارند یا از سر رفع تکلیف یا ناچاری به کلاس می‌آیند، بیش از این انتظاری نیست. از کتابی هم که قرار است موضوع تست باشد، نمی‌توان انتقال دانش زبانی انتظار داشت. بچه‌های ما در مدرسه، چقدر شعر یا ضرب‌المثل یا داستان می‌خوانند یا حفظ می‌کنند؟ چه میزان از توانمندی‌های زبانی مانند نگارش و گفت‌وگو برخوردارند؟ در این وضع، چه انتظاری هست که شهروندانی توانمند در عرصه زبان داشته باشیم؟ حتی دانشگاه هم این خلا را پر نمی‌کند. معضل بزرگ دانشجویان و استادان، در دانشگاه و حتی طلاب حوزه علمیه این است که نمی‌توانند آنچه در ذهن دارند، بنویسند. ما به آدم‌های لال بدل شده‌ایم. فرهیختگان ما لال‌اند. کسانی که نتوانند منسجم و منظم بنویسند، چه بسا نتوانند استنباط مشخصی به دست دهند یا تحلیل و تببین کنند. فردی که از نوشتن عاجز است، از توصیف و تببین و تحلیل هم عاجز است و حتی اگر عاجز نباشد، نمی‌تواند این دانش را ذخیره یا بیان کند. حال که ما چنین توانمندی‌هایی نداریم و حتی در باب آن‌ها پژوهش نمی‌کنیم، هر پارویی که در این دریا بزنیم، ما را به گرداب می‌برد و امیدی به ساحل رشد و فهم و ترقی وجود ندارد. از طرف دیگر در دنیای جدید، چندین رشته دانشگاهی بسیار جدی و مهم برای پژوهش درحوزه زبان شکل گرفته و درخصوص زبان‌ها از زوایای شناختی، فلسفی، جامعه‌شناختی و... تحقیق می‌کنند. اما ما حتی واحد درسی جامعه‌شناسی زبان یا فلسفه زبان فارسی و مانند آن را نداریم و چهره علمی جریان‌ساز نداریم و پژوهش‌های مرتبط بسیار ضعیف هستند. بی‌تردید ما نیازمند پژوهشکده‌ای خاص برای زبان فارسی هستیم تا زبان‌شناسان، فیلسوفان، جامعه‌شناسان، مردم‌شناسان و... را با رویکردهای جدید و منتهی به کاربرد، دور هم جمع کند و به تولید دانش بپردازد. ** ایرنا: مواجهه جامعه روشنفکری با زبان فارسی و اوضاع آن چگونه است؟ آیا حساسیت لازم را دارند؟ * صالحی: متاسفانه زبان فارسی هیچ‌گاه دغدغه جامعه روشنفکری ما نبوده و حساسیت لازم در این خصوص وجود نداشته است. اگر هم توجهی به زبان فارسی بوده بیشتر از زاویه نقد و تخریب بوده‌. بعد از مشروطه، روشنفکران ما یا درباره زبان فارسی سکوت کرده‌اند یا به بدگویی از آن و کم‌وکوتاه‌کردن جایگاه آن مشغول بوده‌اند. در هر جا که علوم انسانی زمین خورده است، متفکران به اولین جایی که توجه کرده‌اند، زبان بوده و همه عقب‌افتادگی‌ها و شکست‌‌ها را به گردن باریک زبان فارسی انداخته‌اند. البته کسی هم به آن‌ها نگفته که شما کاری برای این زبان نکرده‌اید که حالا انتظاری از آن دارید. همین سال گذشته، استاد اقتصاد سرشناس دانشگاه اصفهان حمله سختی به زبان فارسی کردند و آن را عامل توسعه‌نیافتگی ایران دانستند. عجیب آنکه هیچ صدایی در پاسخ به ایشان درنیامد. کسی نگفت شما توسعه‌مداران که همه سرمایه‌های مادی و معنوی را خرج مدرنیزاسیون خودپنداشته کردید و از ابتدا به زبان بی‌اعتنا بودید، حق ندارید شکست‌ها را به گردن زبان بیندازید. مگر چه هزینه‌ای برای آن کرده‌اید که بازخورد می‌طلبید؟ اگر هیچ خطری زبان فارسی را تهدید نکند، ناآگاهی و گاه دشمنی متفکران ما، بزرگ‌ترین خطر است. همان‌طور که بعد از مشروطه تلاش کردند خط را عوض کنند یا زبان اصلی را عوض کنند. روشنفکران ما، بجز اندکی که روزبه‌روز از تعدادشان کم می‌شود، به زبان فارسی نبالیده‌اند یا در پی ارتقای جایگاه آن نبوده‌اند. برای ما، فارسی، زبانی نبوده است که احساس کنیم می‌توانیم با آن ایجاد قدرت کنیم یا با آن جهان‌گیری کنیم یا در جهان رشد کنیم. ** ایرنا: درحال‌ حاضر متولی اصلی زبان فارسی دولت است. به نظر شما برای فاصله گرفتن از چالش های مزبور دولت چه سیاستی را باید در پیش بگیرد؟ * صالحی: پیش از همه نیازمند حساسیت‌زایی در این زمینه هستیم. رسانه‌ها باید فعال‌تر شوند. متاسفانه الان هیچ‌یک از مجموعه خبرگزاری‌ها، خبرنگار زبان فارسی ندارند. خبرگزاری‌های دولتی باید پیشگام باشند و از طریق رسانه، فرهیختگان و نخبگان جامعه و عموم مردم را به مساله حساس کنند. همزمان باید تجربه کشورهای دیگر را مطالعه کنیم. ببینیم کشورهای دیگر برای زبان ملی‌شان چگونه سیاست‌گذاری می‌کنند. چه می‌شود که جوزف نای، نظریه‌پرداز جنگ نرم، موسسه کنفوسیوس را بزرگ‌ترین تهدید چین علیه آمریکا معرفی می‌کند؛ موسسه‌ای صرفاً به آموزش زبان چینی مشغول است. یا چرا ترکیه بعد از این همه رشد اقتصادی، به فکر تاسیس موسسه آموزش زبان ترکی در خاورمیانه می‌افتد. ببینیم راهبردها و سیاست‌گذاری‌های وزارت زبان فرانسه چیست و مانند آن. اما مهم‌تر از همه اینکه از تصدی‌گری نهادهای حکومتی دست برداریم و بپذیریم نهادهای حکومتی به این عرصه فرهنگی به چشم یک کار اداری نگاه می‌کنند و با همان کندی و ناکارآمدی اداری رایج با آن برخورد می‌کنند. باید از انحصار جلوگیری کنیم. اینکه سازمانی سال‌ها بودجه دولتی بگیرد و محتواهایی تولید کند که در اختیار عموم مردم قرار ندهد، پذیرفتنی نیست. اینکه فکر کنیم با برنامه‌ریزی مرکزمحور می‌توانیم همه نیازهای فرهنگی را در دانشگاه‌ها و مدارس پاسخ دهیم، خطای بزرگی است. نکته دیگر اینکه در حوزه زبان فارسی بودجه‌ها را شفاف کنیم. مشخص کنیم چه نهادی چه میزان بودجه می‌گیرد، برای کدام خروجی. اگر خروجی آن سازمان، موثر و راهشگا نیست یا کسی به آن اقبال نشان نمی‌دهد، این بودجه را قطع کنیم و با کسی تعارف نکنیم. بپذیریم که مجموعه‌های چابک‌تر، به‌روزتر و دانشمندتر باید امثال این طرح‌ها را پیش ببرند. فرصت مماشات با هیچ‌کس نداریم. شکست دارد لحظه‌به‌لحظه بیشتر گلوی زبان فارسی را می‌فشارد. باید به‌سمت بهره‌مندی از نهادهای مردمی حرکت کنیم و این عرصه را باید به فرهیختگان و متخصصان جوانی بسپاریم که در نهادهای مردمی حضور دارند و اقتضائات زمان را بشناسند و به نیازهای زبانی جامعه گردن بنهند نه به دنبال تمایلات پژوهشگرانه خودشان باشند که اصلا در جامعه یا تمایلی بدان‌ها نیست یا نیازی زبان‌شناختی را برآورده نمی‌کند. در این حوزه نمی‌توان با چند موسسه خصوصی و شرکت دانش‌بنیان و سازمان دولتی کار را پیش برد. باید برای عرصه عمومی و همه گویشوران دغدغه ایجاد کرد و آن‌ها را به همکاری فراخواند. اگر دنبال تقویت قدرت نرم هستیم، باید زبان فارسی را تقویت کنیم. امیدوارم روزی برسد که به جای بالیدن بر گستردگی سرزمین و توان نظامی، به گستره زبان فارسی افتخار کنیم. ایرنا #فارسی #زبان_فارسی