نقش شناخت کارکنان در بهبود سازمان

ريچارد زالتمن مانند خيلي از عكاسان پيش از خود، به مناطق مختلف جهان سفر مي كرد تا از مردم و فرهنگ و زندگيشان عكس بگيرد. يك روز صبح كه در يكي از روستاهاي دورافتاده كشور بوتان قدم مي زد تا عكسهايي بگيرد، ناگهان ايده اي به نظرش رسيد. او دوربين را در جايي مستقر مي كرد و از روستاييان مي خواست از آنچه به نظرشان ارجحيت دارد كه به ديگران درباره خودشان نشان دهند، عكس بگيرند. بعد از اينكه زالتمن عكسهاي گرفته شده را ظاهر كرد متوجه شد در بيشتر عكسها، پاهاي مردم حدوداً از ناحيه مچ به پايين خارج از كادرند و در عكس نيافتاده اند. زالتمن مي گويد: «ابتدا فكر كردم كه روستاييان در تنظيم كادر دقت نكرده اند. اما بعداً معلوم شد پابرهنگي نشانه اي از فقر است. اگر چه در آن روستا همه پابرهنه بودند اما مردم روستا مي خواستند آن را پنهان كنند؛ پيام مهمي براي گرفتن.» هدف داستان: براي شناخت افراد و سازمان ها به انتخابهاي آنان توجه دقيق داشته باشيد. سازمان و كاركنان آن به عنوان سيستم هاي پيچيده از خود رفتاري ناشي از انتخابهايشان بروز مي دهند كه نشانه هاي دقيقي از ويژگيهاي آنان را با خود به همراه دارند. اين نشانه ها صرف نظر از اينكه هدف تظاهر يا پنهان كاري داشته باشند خصوصياتي از رفتار و فرهنگ سازماني آنها را بيان مي كند. در برخي موارد ممكن است افراد و سازمان به هر دليلي قادر به بيان صحيح و علمي ويژگيهاي خود نباشند اما وقتي در موضوعات مختلف براي انتخاب آزاد گذاشته شوند رفتار و انتخابهايي خواهند داشت كه به صورت غيرمستقيم بيانگر خصوصيات آنها خواهند بود. براي شناخت افراد و سازمان ها به انتخابهاي آنان توجه دقيق داشته باشيد و به آنها حق انتخاب دهيد... #مدیریت