ثبت نام
/
ورود
من مردهام و این را فقط من میدانم و تو تو که چا
…کدام پل در کجای جهان شکسته است که هیچ کس به خ
دروغ دیواریست که هر صبح آجرهایش را میچینی بنّا
پیش از آنکه با خود گروس آشنا شوم با شعرهایش او را
فراموش کن مسلسل را و مرگ را و به ماجرای زنبوری
خواب دیدم خوب شدهایم پریها بازگشتهاند به شهر
✍️ گاهی همه چیز را به حال خود رهاکن و راه خودت را
✍️ دردناک ترین بخش ماجرا اینجا بود که ما تا بلندت
✍️ آدمهای بی تفاوت همیشه بی تفاوت نبوده اند روزی
✍️ و درد که این بار پیش از زخم آمده بود آنقدر در
✍️ از زیر سنگ هم شده پیدایم کن دارم کم کم این فیل
✍️ اگر قصد رفتن دارید؛ به بدترین شکل ممکن دلش را