ثبت نام
/
ورود
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است آری! ا...
کی روا باشد که گردد عاشق غمخوار، خوار
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
کی روا باشد که گردد عاشق غمخوار، خوار در ده عشق ت
ایا صیاد رحمی کن ، مرنجان نیم جانم را بکن بال و
هرگز نبود حور، چو روی تو، به رضوان سروی به نکویی
شام هجران مرا صبح نمایان آمد