ثبت نام
/
ورود
نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی
بر خاطر آزاده، غباري ز کسم نيست
ديده فرو بسته ام از خاکيان
اشکم ولی به پای عزیزان چکیدهام
چون زلف تو ام جانا، در عین پریشانی
ما را دلی بُود که ز دنیای دیگر است
آب بقا کجا و لب نوش او کجا؟
آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختمبی تو ای آرام جان
«دو منظومه نویافته» اثر پژوهشگر بوشهری منتشر شد
ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست و آنچه در جام ش
آتش و آب و آبرو با هم هر سه گشتند در سفر همراه...