ثبت نام
/
ورود
… با من بیا با من به آن ستاره بیا به آن ستارهای
دستهایم را در باغچه میکارم سبز خواهد شد میدانم می
یکی بود یکی نبود … ۲۲ اسفند سال صفر 🤍 فرشته_
تو از میان نارونها گنجشکهای عاشق را به صبح پنجر
افسوس ما خوشبخت و آرامیم افسوس ما دلتنگ و خاموش
انسان متمدّن آن کسی است که در تنهایی احساس تنه
نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب م
مرداب های الکل با آن بخارهای گس مسموم انبوه بی
فکرت را که میکنم مثل این است که توی قلبم دارند
روزها رفتند و من دیگر خود نمی دانم کدامینم آن
وه چه زیبا بود اگر پاییز بودم وحشی و پر شور و
شبانگاهان که مه میرقصد آرام میان آسمان گنگ و خام