ثبت نام
/
ورود
3 دنبالکننده
تازه ها
من نباشم چه کسی جای مرا می گیرد گاهی از تلخی ای
عاشق نور و آفتابم عاشق اینم که صبح چایام را مق
سلامت بمان عزیزم که من بیتابم برای در آغوش کشی
خواب دیدم خوب شدهایم پریها بازگشتهاند به شهر
انگار درون غار تاریکی شدهایم و پشت سرمان کوه ر
جوری برایش رفیق باش که دلش نگیرد از بیمهری زمان
ترسویی میخواهی در میانه باشی نه دوستم داری
خدایا ؛ گاهی مرا در آغوش بگیر وقتی در محاصره ی
✍️ گاهی همه چیز را به حال خود رهاکن و راه خودت را
✍️ دردناک ترین بخش ماجرا اینجا بود که ما تا بلندت
✍️ آدمهای بی تفاوت همیشه بی تفاوت نبوده اند روزی