ثبت نام
/
ورود
مولانا جلال الدین رومی بلخی شاعر پارسی قرن هفتم
118 دنبالکننده
تازه ها
تو خورشیدی و یا زهره و یا ماهی نمیدانم
وصیت می کنیم یاران را که: چون شما را عروسان معنی
خوش خرامان میروی ای جان جان بیمن مرو
یک خانه پر ز مستان مستان نو رسیدند
مکن ای دوست ز جور این دلم آواره مکن
مرا عقیق تو باید شکر چه سود کند
جهودی و ترسایی و مسلمانی رفیق بودند.
چشم از پی آن باید تا چیز عجب بیند
نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد
ای خفته شب تیره هنگام دعا آمد
آن کس که تو را دارد از عیش چه کم دارد
این همه گفتیم لیک اندر بسیچ