محدودشده
مثنوی، مشهور به مثنوی معنوی (یا مثنوی مولوی)، نام کتاب شعری از مولانا جلالالدین محمد بلخی شاعر و عارف ایرانی است. این کتاب از ۲۶٬۰۰۰ بیت و ۶ دفتر تشکیل شده و یکی از برترین کتابهای ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت پارسی پس از اسلام است. این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شدهاست؛ که در واقع عنوان کتاب نیز میباشد. اگر چه قبل از مولوی، شاعران دیگری مانند سنائی و عطار هم از قالب شعری مثنوی استفاده کرده بودند ولی مثنوی مولوی از سطح بالاتری برخوردار است. در این کتاب ۴۲۴ داستان پیدرپی به شیوهٔ تمثیل داستان سختیهای انسان در راه رسیدن به خدا را بیان میکند. هجده بیت نخست دفتر اول مثنوی معنوی به نینامه شهرت دارد و چکیدهای از مفهوم ۶ دفتر است. این کتاب به درخواست شاگرد مولوی، حسامالدین حسن چلبی، در سالهای ۶۶۲ تا ۶۷۲ هجری/۱۲۶۰ میلادی تألیف شد.
32 دنبالکننده
بخش ۱ - سرآغاز - بشنو این نی چون شکایت میکند
بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او - بشنوید ای دوستان این داستان
بخش ۵ - ملاقات پادشاه با آن ولی که در خوابش نمودند - دست بگشاد و کنارانش گرفت
بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند - قصهٔ رنجور و رنجوری بخواند
بخش ۷ - خلوت طلبیدن آن ولی از پادشاه جهت دریافتن رنج کنیزک - گفت ای شه خلوتی کن خانه را
بخش ۸ - دریافتن آن ولی رنج را و عرض کردن رنج او را پیش پادشاه - بعد از آن برخاست و عزم شاه کرد
بخش ۹ - فرستادن پادشاه رسولان به سمرقند به آوردن زرگر - شه فرستاد آن طرف یک دو رسول
بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان - بود بقالی و وی را طوطیی
بخش ۱۲ - داستان آن پادشاه جهود کی نصرانیان را میکشت از بهر تعصب - بود شاهی در جهودان ظلمساز
بخش ۱۳ - آموختن وزیر مکر پادشاه را - او وزیری داشت گبر و عشوه ده
بخش ۱۴ - تلبیس وزیر بانصاری - پس بگویم من بسر نصرانیم
بخش ۱۵ - قبول کردن نصاری مکر وزیر را - صد هزاران مرد ترسا سوی او
بخش ۱۶ - متابعت نصاری وزیر را - دل بدو دادند ترسایان تمام
بخش ۱۷ - قصهٔ دیدن خلیفه لیلی را - گفت لیلی را خلیفه کان توی
بخش ۱۸ - بیان حسد وزیر - آن وزیرک از حسد بودش نژاد
بخش ۱۹ - فهم کردن حاذقان نصاری مکر وزیر را - هر که صاحب ذوق بود از گفت او
بخش ۲۰ - پیغام شاه پنهان با وزیر - در میان شاه و او پیغامها
بخش ۲۱ - بیان دوازده سبط از نصاری - قوم عیسی را بد اندر دار و گیر
بخش ۲۲ - تخلیط وزیر در احکام انجیل - ساخت طوماری به نام هر یکی
بخش ۲۳ - در بیان آنک این اختلافات در صورت روش است نی در حقیقت راه - او ز یک رنگی عیسی بو نداشت
بخش ۲۴ - بیان خسارت وزیر درین مکر - همچو شه نادان و غافل بد وزیر
بخش ۲۵ - مکر دیگر انگیختن وزیر در اضلال قوم - مکر دیگر آن وزیر از خود ببست
بخش ۲۶ - دفع گفتن وزیر مریدان را - گفت هان ای سخرگان گفت و گو
بخش ۲۷ - مکر کردن مریدان کی خلوت را بشکن - جمله گفتند ای حکیم رخنهجو
بخش ۲۸ - جواب گفتن وزیر کی خلوت را نمیشکنم - گفت حجتهای خود کوته کنید
بخش ۲۹ - اعتراض مریدان در خلوت وزیر - جمله گفتند ای وزیر انکار نیست
بخش ۳۰ - نومید کردن وزیر مریدان را از رفض خلوت - آن وزیر از اندرون آواز داد
بخش ۳۱ - ولی عهد ساختن وزیر هر یک امیر را جداجدا - وانگهانی آن امیران را بخواند
بخش ۳۲ - کشتن وزیر خویشتن را در خلوت - بعد از آن چل روز دیگر در ببست
بخش ۳۳ - طلب کردن امت عیسی علیهالسلام از امراکی ولی عهد از شما کدامست - بعد ماهی خلق گفتند ای مهان
بخش ۳۴ - منازعت امرا در ولی عهدی - یک امیری زان امیران پیش رفت
بخش ۳۵ - تعظیم نعت مصطفی صلی الله علیه و سلم کی مذکور بود در انجیل - بود در انجیل نام مصطفی
بخش ۳۶ - حکایت پادشاه جهود دیگر کی در هلاک دین عیسی سعی نمود - یک شه دیگر ز نسل آن جهود
بخش ۳۸ - به سخن آمدن طفل در میان آتش و تحریض کردن خلق را در افتادن بتش - یک زنی با طفل آورد آن جهود
بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود - رو به آتش کرد شه کای تندخو
بخش ۴۱ - طنز و انکار کردن پادشاه جهود و قبول ناکردن نصیحت خاصان خویش - این عجایب دید آن شاه جهود
بخش ۴۲ - بیان توکل و ترک جهد گفتن نخچیران بشیر - طایفهٔ نخچیر در وادی خوش
بخش ۴۳ - جواب گفتن شیر نخچیران را و فایدهٔ جهد گفتن - گفت آری گر وفا بینم نه مکر
بخش ۴۴ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر جهد و اکتساب - جمله گفتند ای حکیم با خبر
بخش ۴۵ - ترجیح نهادن شیر جهد و اکتساب را بر توکل و تسلیم - گفت آری گر توکل رهبرست
بخش ۴۶ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر اجتهاد - قوم گفتندش که کسب از ضعف خلق
بخش ۴۷ - ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل - گفت شیر آری ولی رب العباد
بخش ۴۸ - باز ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر جهد - جمله با وی بانگها بر داشتند
بخش ۵۰ - باز ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل و فواید جهد را بیان کردن - شیر گفت آری ولیکن هم ببین
بخش ۵۱ - مقرر شدن ترجیح جهد بر توکل - زین نمط بسیار برهان گفت شیر
بخش ۵۲ - انکار کردن نخچیران بر خرگوش در تاخیر رفتن بر شیر - قوم گفتندش که چندین گاه ما
بخش ۵۳ - جواب گفتن خرگوش ایشان را - گفت ای یاران مرا مهلت دهید
بخش ۵۴ - اعتراض نخچیران بر سخن خرگوش - قوم گفتندش که ای خرگوش دار
بخش ۵۵ - جواب خرگوش نخچیران را - گفت ای یاران حقم الهام داد
بخش ۵۶ - ذکر دانش خرگوش و بیان فضیلت و منافع دانستن - این سخن پایان ندارد هوشدار
بخش ۵۷ - باز طلبیدن نخچیران از خرگوش سر اندیشهٔ او را - بعد از آن گفتند کای خرگوش چست
بخش ۵۸ - منع کردن خرگوش از راز ایشان را - گفت هر رازی نشاید باز گفت
بخش ۵۹ - قصهٔ مکر خرگوش - ساعتی تاخیر کرد اندر شدن
بخش ۶۰ - زیافت تاویل رکیک مگس - آن مگس بر برگ کاه و بول خر