اوقات فراغت ظاهری (Conspicuous leisure)

اوقات فراغت ظاهری مفهومی است که توسط اقتصاد دان و جامعه شناس آمریکایی "تورستن وبلن" بر اساس نظریه طبقه مرفه یا نظریه طبقه تن آسا در سال ۱۸۹۹ معرفی شده است . وبلن، استدلال می کند که اوقات فراغت ظاهری دارای ریشه های تاریخی است که در گذر زمان به اشکال مختلف تکامل یافته است . از معاف شدن اشراف از انجام کارهای سخت در قرون وسطی تا سفر به مکان های شگفت انگیز و خرید کالاهای لوکس و یا حتی ورزش هایی چون اسکی ، سوارکاری ، قایقرانی و.... به اعتقاد وی، طبقه مرفه برای این‎که در رقابت‎ها میزان ارزش و منزلت خود را بالا ببرد، همواره مشغول خودنمایی تظاهری، آسایش تظاهری، مصرف تظاهری و نمایش تفاخر خود هستند تا دیگران را در میدان مبارزه به زانو درآورند. وی معتقد است که در این طبقه (طبقه مرفه) معیارهای زیبایی‎شناسی و گران‎بهایی درهم آمیخته شده‎اند در این میان اوقات فراغت نیز تبدیل به چیزی می ‏شود که می‏توان آن را خرید و مصرف کرد. مصرف کالا و مصرف زمان به فراغت پیوند می‏ خورد و فراغت نیز شیء‏واره می‏ گردد و رابطه خود را با رهایی، آزادی و فارغ‏البال بودن و با آن برداشتی که فراغت را حالتی از بودن که فارغ از دغدغه ‏های گوناگون باشد، از دست می‏ دهد. امروزه لذت‏جویی فرهنگ مصرف‏گرای مدرن در شبکه های اجتماعی با اشتراک گذاری عکس و فیلم مدل جدیدی از اوقات فراغت ظاهری و نمایش لذت برای کاربران فضای مجازی می باشد. نیازهای شخصیتی و اجتماعی و عقب نماندن از دیگران موجب رقابت بین کاربران فضای مجازی شده است. برخی از کاربران تظاهر به فراغت های لذت بخش دارند و برای آن هزینه پرداخت می کنند. وبلن، در" نظریه طبقه مرفه "بحث می کند که مصرف کننده امروزی از طریق مصرف جدید به دنبال تشخص و احترام و منزلت اجتماعی است . می خواهد خود اظهاری وخود بیانی بکند و هویت نمایی بکند. «اوقات فراغت » برای قشرهای جدید اجتماعی فرصتی ومیدانی برای تظاهرات فرهنگی واجتماعی آنهاست. میثم موسی پور #تورستن_وبلن #اوقات_فراغت_ظاهری